آموزش گودبرداری اولین ایستگاه دوره اجرای ساختمان
تاریخ انتشار: ۱۰ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۳۰۹۶۳۱
مهندسین تازه فارغ التحصیل چقدر به اصول اجرایی گودبرداری مسلط هستند؟ با ما همراه باشید تا شما را با یک روش اصولی برای یادگیری نکات گودبرداری آشنا کنیم.
آیا میدانید با شناخت خطرات گودبرداری و دانستن اصول ایمنی آن میتوان ریسک حوادث ناشی از گودبرداری را به حداقل رساند و از حوادثی که می تواند جان دهها نفر را بگیرد جلوگیری کرد؟
واقعیت این است که گودبرداری به عنوان اولین مرحله اجرای ساختمان آن قدرها هم بی دردسر نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
حتما شما هم بارها خبر ناگوار ریزش یک ساختمان مجاور یک پروژه گودبرداری را شنیدهاید. شاید هم پای درد و دل کسی که ترکخوردگیهای دیوار خانهاش که در مجاورت گودبرداری است و امنیت او را به خطر انداخته، نشسته باشید.
در ابتدا بهتر است تعریف مختصری از گودبرداری را با هم بررسی کنیم. همانطور که از کلمه گودبرداری هم میتوان فهمید، زمانی که حفاری و خاکبرداری در تراز پایینتر از سطح طبیعی زمین یا در تراز پایینتر از ساختمانهای مجاور صورت گیرد، گودبرداری انجام شده است.
از همین تعریف ساده هم مشخص است که رعایت اصول ایمنی چه در حین گودبرداری، چه پس از آن مهم است.
فرض کنید شما مهندس تازه فارغ التحصیل شده از دانشگاه هستید که فقط به صورت تئوری و خیلی جزئی درباره روشهای پایدار سازی گود، واحدهایی را پاس کردهاید. در هیچ پروژهای حضور فیزیکی نداشتهاید و حالا باید به عنوان مهندس اجرایی، پروژه را به دست بگیرید. طبیعتا در این شرایط شما با چالشهایی مواجه میشوید که کار را برایتان سخت خواهد کرد.
یکی از میانبرهایی که راه رسیدن به شناخت چالشها و ریزه کاریهای رشته مهندسی عمران را برای شما نزدیک میکند دیدن آموزشهایی نظیر آموزش گودبرداری یا دوره اجرای ساختمان است. در ادامه با ما همراه باشید تا بیشتر به توضیحات مربوط به این آموزشها بپردازیم.
چالشهای آموزش گودبرداری، گام اول دوره اجرای ساختمان
اولین گام برای یادگیری دوره اجرای ساختمان که از طرفی حساسترین مرحله آن هم هست، آموزش گودبرداری است.
این روزها به دلیل افزایش تراکم ساختمانها و نیاز به پارکینگ، گودبرداریهایی با عمق زیادتر انجام میشوند. لذا ایمنسازی گودبرداری و رعایت اصول ایمنی باید در تمام مراحل گودبرداری، همواره مورد توجه قرار گیرد.
عواقب نبود ایمنی در گودبرداری میتواند جان انسانها را درمعرض خطر قرار دهد. از طرفی این عواقب میتواند خسارتهای مالی سنگینی برایمان به بار بیاورد.
در گودبرداری اصولی تمامی مراحل باید به دقت و کاملا درست انجام شود. فرض کنید شما مهندس اجرای ساختمان هستید. بعد از گودبرداری این شما هستید که باید روش پایدارسازی مناسب را تشخیص دهید.
اما از کجا باید فهمید که بهترین روش مناسب برای گودبرداری پروژه در دست اجرا چیست؟ آیا صرفا با کارآموزی میشود تمام جوانب را در نظر گرفت و از حوادث جلوگیری کرد؟ اصلا در دوران کارآموزی چند روش گودبرداری را میتوان از نزدیک مشاهده کرده و با ریزه کاریهایش آشنا شد؟
اگر بخواهیم واقع بین باشیم باید بگوییم صرفا با کارآموزی نمیتوان صفر تا صد گودبرداری را اصولی یاد گرفت. چرا که گذراندن دوره کارآموزی علاوه بر صرف انرژی و زمان زیاد، باعث نمیشود تا با تمام ریزه کاریهای این بخش آشنا شویم. پس باید به دنبال راه میانبری باشیم تا بتوانیم در کمترین زمان به اصول مهم گودبرداری دست پیدا کنیم.
مجموعه آکادمی عمران در این زمینه با آموزشهای کاربردی در دوره اجرای ساختمان خود، از ابتدای اجرای یک پروژه که شامل آموزش گودبرداری میشود سعی کرده تا با فیلمهای کارگاهی و مخصوصش، تجربه چندین ساله خود را در عرض چند ساعت در اختیار مهندسین عمران کم تجربه اما با انگیزه قرار دهد.
شما با مشاهده آموزش گودبرداری این مجموعه میتوانید نسبت به سایر مهندسین عمران چندین سال جلو افتاده و با موقعیتهای شغلی و درآمدی بهتری آشنا شوید.
گامهای بعدی دوره اجرای ساختمان چیست؟
پس از این که گودبرداری به درستی انجام شد بخش اعظم کار تازه شروع میشود. در این مرحله با توجه به این که مهندس طراح از چه نوع اسکلتی برای طراحی سازه استفاده کرده است، باید کارهای اجرایی را شروع کنیم.
اما اجرای هر پروژه، مراحل خاص خود و ریزه کاریهای به خصوصی دارد که شما به عنوان مهندس اجرا باید به آنها کاملا مسلط باشید.
در قدم اول بعد از گودبرداری، توصیه میکنیم برای این که یک سر و گردن نسبت به سایر مهندسین عمران بالاتر باشید، باید در اجرای اسکلت بتنی و اجرای اسکلت فولادی متخصص شوید.
در قدم بعدی باید به سراغ دیوار چینی و نازک کاری برویم. برای مثال در دیوار چینی باید بدانیم، هر کدام از مصالحی که میتوان با آن دیوار چینی را انجام داد چه ویژگیهایی دارند تا بتوانیم انتخاب درست و به صرفهای داشته باشیم.
با توجه به تمام توضیحات داده شده برای این که بتوانید نکات و ریزه کاریهای اجرای ساختمان را به طور کامل و جامع یاد بگیرید باید سالها در پروژههای مختلف کارآموزی کنید و زمان زیادی را برای کسب تجربه بگذارید. اما راه بهتری هم برای آموزش تجربهها در مدت کوتاهتر هست!
شما میتوانید از آموزش اجرای ساختمان آکادمی عمران که کاملترین و جامعترین آموزش در این زمینه است، استفاده کنید و تمام ریزه کاریهای اجرای ساختمان را جز به جز و با تمام نکاتی که در هیچ آموزشی گفته نشده یاد بگیرید.
همچنین در این آموزش تمام مراحل و مثالها را در یک پروژه واقعی از نزدیک میبینید و میتوانید نمونه آنها را در پروژه خودتان اجرا کنید.
کد خبر 716506منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: دوره اجرای ساختمان آموزش گودبرداری ریزه کاری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۳۰۹۶۳۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از معلمبلاگری تا عجیبترین هدیه برای روز معلم!
همزمان با دوازدهم اردیبهشت، گزارش و اخبار درباره روزِ معلم بخش مهمی از خروجی سایت خبرگزاریها و روزنامهها را تشکیل میدهد. اخباری که معمولا با ایده کلی ذکر فداکاریهای یک معلم و خاطراتش تهیه میشود اما واقعا آموزش و گذراندن ساعت قابل توجهی از روز با نسل Z چه حال و هوایی دارد؟
به گزارش ایسنا، وقتی پای صحبت دهه شصتیها و هفتادیها مینشینید معمولا همه خاطراتی شبیه به هم از دوران مدرسه تعریف میکنند؛ از معلمهای سختگیری که گاهی تنبیه را بهترین تربیت میدانستند، معلمهای پرورشی که نمادِ غیبتِ معلم اصلی بودند و برای پر کردن وقت بچهها سرکلاس حاضر میشدند، مشقهای ننوشته و ترسِ از متوجه شدن معلم تا خوندن از روی کاغذ سفید به جای انشاء! البته گاهی هم از شور و هیجانی تعریف میکنند که از روزهای اول اردیبهشت برای روزِ معلم در مدرسه شکل میگرفت؛ پچپچهای یواشکی بچهها با هم و پرسیدن این سوال که «تو قراره برای خانم معلم کادو بگیری؟» سوالی که البته خیلی وابسته به جوابی که بچهها به هم میدادند نبود و در نهایت مامانها تصمیم میگرفتند که همه با هم چه هدیهای برای معلم کلاس تهیه کنند.
این روزها اما همه چیز فرق کرده؛ حالا بچههای متولدین دهه شصت و هفتاد در شرایطی پا به مدرسه گذاشتند که احتمالا کمترین همذاتپنداری را با خاطرات مدرسه پدر و مادرشان میکنند و گاهی با شنیدن برخی خاطرات از شکل و شمایل مدرسه در گذشته، با حیرت و تعجب میپرسند «واقعا راست میگید؟!» مدرسه برای این بچهها که از روزهای اول تولد با تکنولوژیهای پیشرفته سر و کار داشتند، تعریف و حال و هوای دیگری دارد. نسل Z نمیپذیرد که با ترس یا تنبیه درسها را بدون فهمیدن دلیل منطقی آن فقط حفظ کند یا در تعطیلات نوروز از هر درس سه بار مشق بنویسد!
از سوی دیگر نسلی قرار است معلم این بچهها باشد که خودش تجربه آموزش و پرورش در فضای خشکِ گذشته را دارد و میداند نمیتوان کودکی که از همه چیز خبر دارد را با جمله «این مطلب تو کتاب اومده، پس درسته» قانع کرد! این روزها پرورش اولویت بالاتری نسبت به آموزش دارد. همین هم عاملی میشود تا معلم بهتر بداند راهِ جذب و آموزش بچهها در مدرسه تغییر کرده است؛ هرچند که احتمالا راه سختی پیشرو داشته باشد.
مهدیه؛ معلم پایه اولِ یک دبستان غیرانتفاعی پسرانه در تهران است؛ یک معلم دهه هفتادی که وقتی با او تماس میگیرم از مصاحبه استقبال میکند اما با این شرط که جزئیات بیشتری از خودش نگوید و فقط درباره بچهها صحبت کند!
* مهدیه! یه کم از خودت بگو؛ اصلا چی شد که تصمیم گرفتی معلم باشی؟
«من کارم رو از سال ۱۳۹۳ که دانشجو بودم شروع کردم؛ البته اون اوایل اصلا به معلمی فکر نمیکردم. رشته دانشگاهیم زیستشناسی بود اما ترم دو یا سه بود که فهمیدم رشتهام اشتباهه و من رو جذب نمیکنه ولی چون دانشگاه دولتی درس میخوندم و یک سال هم پشت کنکور مونده بودم، ریسک نکردم که رشتهام رو رها کنم و از اول برم یک رشته دیگه درس بخونم.
کمکم در یک گروه دانشجویی با جمعیت امامعلی(ع) آشنا شدم و اونجا اولین تجربه آموزش رو به کودکانِ کار داشتم که باعث شد بفهمم آموزش دادن رو دوست دارم و حتی متوجه شدم که ارتباط گرفتن با بچههای خیلی کوچیک در حد مهدکودک و دبستان برام جذاب و لذت بخشه. همین کار باعث شد برم دوره تربیت معلم مهدکودک و پیشدبستانی رو بگذرونم. برای کارورزی اون دوره به یکی از مدارس غیرانتفاعی رفتم و شیوه آموزشی اون مدرسه جذبم کرد تا حدی که بعد از دوره کارورزی، همون مدرسه از من دعوت به همکاری کرد و تقریبا ترم پنجم دانشگاه معلم شدم. چون توی اون دوره کارورزی دیدم که بچههای مدرسه با روش جدیدی باسواد میشن و این فرایند برام جذاب بود، از مدیر مدرسه خواستم که معلم کلاس اول باشم. اولین کلاسی که داشتم یک کلاس با ۲۲ دانشآموز پسر بود.»
* از همون اول فقط تو مدرسه پسرونه تدریس کردی؟
«نه؛ تجربه آموزش به دخترا رو هم داشتم. تقریبا ۱۰ ساله که معلمی میکنم که ۷ سال با پسرها و ۳ سال با دخترا کلاس داشتم.»
* چه فرقی بین معلم دخترا و پسرا بودن هست؟
واقعا کار کردن با هر دو جنس قشنگیای خاص خودش رو داره، چون دنیای متفاوتی دارن. پسرا خیلی پر جنب و جوشتر هستن و انرژی بیشتری از آدم میگیرن؛ البته نه به خاطر تدریس بلکه به خاطر هیجان و شیطنتی که دارن. وقتی با گروه بزرگی از پسربچهها کار میکنی، بخش زیادی از انرژیت صرف این میشه که از اونا مراقبت کنی که اتفاقی براشون نیفته یا باهم دعوا نکنن. در این شرایط باید روشهای ابراز خشم و حرف زدن رو به بچههای کوچیک یاد بدی و این انرژی میبره و باعث میشه زنگ تفریحها هم حواست به اونها باشه. اما کار کردن با دخترا این راحتی رو داره که لازم نیست به اندازه پسرا ازشون مراقبت کنی. این بزرگترین تفاوت با دو جنسه، اما تجربه کار باهاشون لذت بخشه.»
* اتفاقی که این روزا خیلی باب شده فیلمبرداری و تولید محتوا از بچههاست که بعضی وقتا جنجال خبری هم داشته. نظرت در این مورد چیه؟
«الان داریم با نسلی کار میکنیم که از وقتی چشم باز کردن موبایل و تبلت و ... رو دیدن و باهاش بزرگ شدن و از خیلی از اتفاقات و چیزهایی که دورهای تو اینستاگرام وایرال میشه باخبر هستن. من تولید محتوا با بچهها رو دوست دارم، اما به شرط اینکه هدف آموزشی داشته باشه. یه وقتایی به عنوان معلم میتونم یک صحنههایی رو با گوشیم شکار کنم یا از بخشهایی فیلم بگیرم که در دلِ اون یک نکته آموزشی اتفاق بیفته اما برای انتشار محتوای تولید شده باید حریم خصوصی بچهها رو در نظر بگیرم، ما اجازه نداریم حتی به عنوان یک معلم تصویر شفافی از ظاهر و صورت بچهها نشون بدیم.
من میتونم از کاری که بچه انجام میده و توضیحی که درباره اون میده فیلم بگیرم و به اشتراک بذارم چون خودمم تو اینستاگرام پیج دارم اما هیچ وقت طوری فیلم نمیگیرم که صورت بچه در محوریت باشه. در نهایت باید ببینم آیا فیلم نکته آموزشی داره که اون رو با شرایطی که گفتم، انتشار بدم؟ به جز حفظ حریم بچه، پدر و مادر این حق رو دارن که از معلم بابت انتشار تصویر کودکشون شکایت کنند و ما باید خیلی مراقب این موضوع باشیم. گاهی هم که از یک اتفاق بامزه فیلم بگیرم اون رو به عنوان یادگاری صرفا برای خودم و نهایتا بچههای کلاس منتشر میکنم. »
* به نظرت این موضوع چقدر به فضای آموزش کمک میکنه؟ اصلا کمککننده هست یا آسیبهایی رو به اون وارد میدونی؟
«اینکه آیا این نوع تولید محتوا کمک کننده هست یا نه بستگی به این داره که هدف داره یا نه؟ گاهی اوقات از کلاس فیلم میگیریم و بعد با گروهی از معلمها اون فیلم رو میبینیم و اتفاقاتی که افتاده و عملکرد بچهها رو تحلیل میکنیم. دوره کرونا که کلاسها آنلاین بود، از یک بخشهایی از کلاس فیلم میگرفتم و برای یک سری از جلسات آموزشی استفاده میکردیم و این باعث میشد روشهای جدید تعامل از راه دور با کودک رو یاد بگیریم.»
* به عنوان یه معلم دهه هفتادی که تو نظام آموزشی قدیم تحصیل کرده، تصمیم گرفتی چه شیوه آموزشی رو انتخاب کنی که بچهها به حضور در کلاس ترغیب بشن؟
«وقتی که خودم دانشآموز بودم یک روش تدریس وجود داشت که همه باید همون رو حتی با وجود اینکه درکی ازش نداشتیم یاد میگرفتیم. مثلا ممکن بود درک نکنیم که چرا یک اتفاق در آزمایش علوم رخ داده یا چرا جواب یک مسئله ریاضی به اون شکل شده؛ ما صرفا باید اون رو حفظ میکردیم. بعدها که معلم شدم فهمیدم که اگر بچهها از دوره ابتدایی با این روش آموزش ببینن و فکر کنن که هرچی معلم و کتاب میگه درسته، قدرت فکر کردن و خلاق بودن رو از دست میدن و بعدا نمیتونن به راه حلها و روشهای دیگه فکر کنن.
وقتی معلم شدم سعی کردم فعالیتها رو طوری طراحی کنم که فقط یک راه حل نداشته باشه و بچهها بتونن از روشهای مختلفی به جواب برسن. در کلاسهای کتابخوانی ازبچهها میپرسیدم دیگه چه راه حلی برای شخصیت اصلی قصه میشه طراحی کرد؟ یا از اونها میپرسیدم اگر جای شخصیت اصلی کتاب بودن چه راهی رو انتخاب می کردن؟ این تفاوت فکری بچهها قشنگه و از همین پاسخها مشخص میشه، چون هرکدوم یک فکری دارن و باید یاد بگیرن که به خودشون و فکرشون اهمیت بدن و اون رو ابراز کنن. تک تک فکرها و ایدهها مهمه و باید یاد بگیرن بدون ترس از قضاوت شدن یا غلط بودن راه حل، پاسخ خودشون رو اعلام کنن.»
* خاطره خوب یا بدی از دوران تحصیلت داری که سعی میکنی اون کارها رو انجام بدی یا ندی که برای بچهها بهتر باشه؟
«همیشه معلمایی که سر کلاس زیاد باهامون شوخی میکردن رو خیلی دوست داشتم و هیچ وقت سرکلاس اونها استرس نداشتم و حتی امتحان گرفتن اونها هم برام شیرین بود. من بعدا دیدم که این شیوه روی شاگردای خودمم جواب میده، برای همین سعی کردم معلمی باشم که زیاد با بچهها شوخی میکنه؛ البته باید حریمها حفظ شه. راه ورود به دل بچههای کوچیک خنده و شوخیه. همیشه برای جلسات اول کلاسم برای اینکه باهم آشنا بشیم، کتابای خندهدار با خودم میبرم و میخونم و دیگه بعد از اون با خوشحالی سر کلاسم میان.»
* فضای آموزش تو کشور ما تا این چند وقت قبل عموما خشک و رسمی بود یا اطلاعاتی به بچهها داده میشد که صرفا اونا رو حفظ کنند. فکر میکنی این فضا چقدر شکسته شده و خودت به عنوان یک معلم فکر میکنی آموزش مهمتره یا پرورش؟
«من تجربه کار کردن توی مدارس دولتی رو نداشتم. از اول مجموعه غیرانتفاعی کار کردم اما با چیزی که اطرافم میبینم و میپرسم فکر میکنم که فضای خشک و رسمی آموزشی مدارس تا حدی شکسته شده. معلمهای جوانتری رو میبینم که سر کار اومدن و دورههایی که آموزش و پرورش برای معلمها برگزار میکنه کمکم فضا رو به سمتی میبره که کار گروهی تو بچهها تقویت بشه. بهتره که فضای کلاس رو مهارتیتر کنیم و معلمها دارن این آموزش رو میبینن تا حتی تو مدارس دولتی هم با همه کمبودها و تعداد بالای دانش آموزای یک کلاس، این روند رو اجرایی کنن که به جذب بچهها کمک کنه.»
* مهدیه! تو حداقل ۱۰ سال روز معلم هدیههای مختلفی از بچهها گرفتی؛ هدیهای بوده که برات جذابیت خاصی داشته باشه؟
«جالبترین هدیهای که روز معلم گرفتم مربوط میشه به دوره کرونا. سال ۱۳۹۹ من ۱۴ شاگرد پسر با آموزش تماما آنلاین داشتم که فقط درصورت رضایت خانوادهها این امکان وجود داشت در ساعتی محدود بچهها به مدرسه بیان اما مادرای کلاس من چون بچههای کوچیک و نوزاد داشتن هیچ وقت راضی نشدن بچههاشون رو بفرستن مدرسه و من و شاگردام هیچوقت هم دیگه رو از نزدیک ندیدیم. بستر کلاس آنلاین به شکل تصویری بود و به همین شکل باهم آشنا شدیم. اما روز معلم اون سال یکی از بچهها اومد دم درِ خونه ما و یک گلدون بهم هدیه داد که گیاهش رو هم خودش کاشته بود. این خیلی هدیه جالبی بود و هنوز هم اون گلدون رو دارم و هر موقع میبینمش حس خوبی بهم میده. کلا بهترین هدیههای روز معلم، نامههایی هست که بچهها با لحن خودشون برام مینویسن. پول یا هدایای مادی هیچکدوم ماندگار نیست و تموم میشه، اما کادوی خود بچهها خیلی قشنگتره.»
انتهای پیام